• 7 سال پیش

  • 28

  • 01:34
8
توضیحات
خاتون قصه خاتون شهر قصه ی ایل و تبار من دارد هوای پرسه زدن در کنار من بر تن جلیقه ای از برگ اطلسی بر جان نگاره ای از حسن و وقار من آهسته میزند قدم و چون الهه ها حسن رخش جرقه زده در بهار من سازد ترانه ی زیبای آذری مضراب زخمه ی او بر سه تار من نقش ترنج تو رنج مرا فزود چون قالی کرمان شده زیبا نگار من با روسری ترکمنش باد را چه کار؟! این بازی من است و همه کار و بار من گلخانه های دامن او را نبرده باد از دامنش کشیده گلی بر مدار من شعر:کیوان محب خسروی

با صدای
محمدجوادطالبی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads