• 1 ماه پیش

  • 5

  • 03:55

غزلی از محمدحسین شهریار 2

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

نالد به حال زار من امشب سه تار من

این مایۀ تسلی شب های تار من

ای دل ز دوستان وفادار روزگار

جز ساز من نبود کسی سازگار من

در گوشۀ غمی که فراموش عالمی‌ست

من غمگسار سازم و او غمگسار من

اشک است جویبار من و نالۀ سه تار

شب تا سحر ترانۀ این جویبار من

چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه

یادش به خیر خنجر مژگان یار من

رفت و به اختران سرشکم سپرد جای

ماهی که آسمان بربود از کنار من

آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود

ای مایۀ قرار دل بی‌قرار من

یک عمر در شرار محبت گداختم

تا صیرفیِّ عشق چه سنجد عیار من

جز خون دل نخواست نگارندهٔ سپهر

بر صفحهٔ جهان رقم یادگار من

در بوستان طبع حزینم چو بگذری

پرهیز نیش خار من ای گل‌عذار من

من شهریار ملک سخن بودم و نبود

جز گوهر سرشک در این شهر، یار من

 



با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads