پانصد غزل - بخش چهارم

پانصد غزل
    8
    میانگین پخش
    228
    تعداد پخش
    1
    دنبال کننده
    مرغ دل غم‌دیده اگر بال و پری داشتمی‌خانه اگر ساقی صاحب نظری داشت می‌خواری و مستی ره و رسم دگری داشتپیمانه نمی داد به پیمان‌شکنان باز ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشتبیدادگری شیوۀ مرضیه نمی‌شد این شهر ا...

    مرغ دل غ...

    02:10
    • 10

    • 3 هفته پیش
    02:10
     تو را سر تا به پا خواهمنه تنها بوسه از لعل لبت ای دلربا خواهم که از جان بهر بوسیدن تو را سر تا به پا خواهمتو ای زیبا صنم عاشق فزون داری اگر خواهی ولی از خیل خوبان من تو را دارم، تو را خواهمبه چش...


     

    02:00
    • 7

    • 3 هفته پیش
    02:00
    مینای شکستهبر نمی آید نوای دلکش از نای شکسته آری از بشکسته ناید غیر آوای شکستهدرخور شادی کجا باشد دل بشکستۀ من مِی نشاید ریختن هرگز به مینای شکستهگوی سبقت را ربود از عاشقان باتحمل آن که راه عشق را پیم...

    مینای شکسته

    01:36
    • 9

    • 3 هفته پیش
    01:36
    پیش دریا سوختمدوش از بی مهری آن ماه‌‌ سیما سوختم با کمال تشنه کامی پیش دریا سوختمآن که با هجران به امید وصالش ساختم در کنارش ز آتش شرم و تمنّا سوختمحسرت خورشید دیدار رخش دارم هنوز گرچه از تاب رخش گاه ...

    پیش دریا سوختم

    01:32
    • 8

    • 3 هفته پیش
    01:32
    شعلۀ آهی       چه دهی جام پیاپی، که شدم مست نگاهیکه مرا می‌کشد از ناز و کشد چون پر کاهینگرانم که کجا می‌برد آشفته و حیراندل افسون شده را فتنۀ چشمان سیاهیتا مگر ...

    شعلۀ آهی &nbs...

    02:08
    • 8

    • 3 هفته پیش
    02:08
    تو بال و پرم بودی!    هر جا که سفر کردم، تو همسفرم بودی . وز هر طرفی رفتم، تو راهبرم بودی  با هر که سخن گفتم، پاسخ ز تو بشنفتم  بر هر که نظر کردم، تو در نظرم بودی  ه...

    تو بال و پرم بودی!...

    02:21
    • 16

    • 3 هفته پیش
    02:21
    بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشتمهر بلند، چهره ز خاور نمی‌نمود ماه از حصار چرخ، سرِ باختر نداشتآمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشتدانی که...

    بی روی دوست، دوش شب ...

    02:17
    • 5

    • 3 هفته پیش
    02:17
    گرانی می کند بر پای جان زنجیر تنهاییدریغا، با چنین پا نیست ممکن راه‌ پیمایینفرسود آخر این زنجیر را، جان مرا فرسودندیدم غیر از این سودی، ز سوهان شکیباییبه جای آنکه از زندان گشایم راه تا میدانز زندانی گ...

    گرانی می کند بر پای ...

    02:43
    • 11

    • 3 هفته پیش
    02:43
    ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدایی حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی گفته بودی جگرم خون نکنی باز کجایی؟ من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی         ...

    ای که از کلک هنر نقش...

    07:10
    • 6

    • 1 ماه پیش
    07:10
    از زندگانی‌ام گله دارد جوانی‌امشرمنده جوانی از این زندگانی‌امدارم هوای صحبت یاران رفته رایاری کن ای اجل که به یاران رسانی‌امپروای پنج روز جهان کی کنم که عشقداده نوید زندگی جاودانی‌امچون یوسفم به چاه ب...

    از زندگانی‌ام گله دا...

    02:05
    • 5

    • 1 ماه پیش
    02:05
    امشب ای ماه به درد دل من تسکینیآخر ای ماه تو همدرد من مسکینیکاهش جان تو من دارم و من می دانمکه تو از دوری خورشید چه‌ها می بینیتو هم ای بادیه‌پیمای محبت چون منسر راحت ننهادی به سر بالینیهر شب از حسرت م...

    امشب ای ماه به درد د...

    03:02
    • 6

    • 1 ماه پیش
    03:02
    نالد به حال زار من امشب سه تار مناین مایۀ تسلی شب های تار منای دل ز دوستان وفادار روزگارجز ساز من نبود کسی سازگار مندر گوشۀ غمی که فراموش عالمی‌ستمن غمگسار سازم و او غمگسار مناشک است جویبار من و نالۀ ...

    نالد به حال زار من ا...

    03:55
    • 5

    • 1 ماه پیش
    03:55
    باز کن نغمۀ جان‌سوزی از آن ساز امشبتا کنی عقدۀ اشک از دل من باز امشبساز در دست تو سوز دل من می گویدمن هم از دست تو دارم گله چون ساز امشبمرغ دل در قفس سینۀ من می‌نالدبلبل ساز تو را دیده هم آواز امشبزیر...

    باز کن نغمۀ جان‌سوزی...

    02:01
    • 5

    • 1 ماه پیش
    02:01
    یاد آن عهدی که شور عشق در سر داشتیم الفتی با شاهد و مینا و ساغر داشتیمخلوت ما بود هر شب روشن از روی مهی در دل تاریک شب، خورشید انور داشتیمهر کجا بزمی به پا می‌گشت از خوبان شهر ما در آن بزم از حریفان ج...

    یاد آن عهدی که شور ع...

    03:54
    • 3

    • 1 ماه پیش
    03:54
    تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی رابود خوشبختی اندر سعی و دانش در جهان اما در ایران پیروی باید قضای آسمانی رابه قطع رشتۀ جان عهد بستم بارها با خود به من آموخت ...

    تبه کردم جوانی تا کن...

    01:49
    • 2

    • 1 ماه پیش
    01:49
    خفته در چشم تو نازی است که من می‌دانم نگهت دفتر رازی‌ است که من می‌دانم قصه ای را که به من طرهٔ کوتاه تو گفت رشتهٔ عمر درازی‌ است که من می‌دانم بی‌نیازانه به ما می‌گذرد دوست، ولی سینه‌اش بحر نیازی‌ اس...

    خفته در چشم تو نازی ...

    01:21
    • 5

    • 1 ماه پیش
    01:21
    1.   ‌گرت روزی به کام خویشتن بینم، چه خواهدشد؟ وگر از گلشن وصلت گلی چینم، چه خواهدشد؟‌2.   سرم بالین بیماری گرفت آخر ز غمخواری اگر یک شب گذاری سر به بالینم، چه خواهدشد؟‌‌...

    1.   ...

    02:28
    • 7

    • 1 ماه پیش
    02:28
     گذشت آنکه دلم در شکنج موی تو بود گذشت آنکه جهان پر ز گفتگوی تو بودگذشت آنکه سراپای من ز جذبۀ عشقبسان آینه مجذوب روی و موی تو بودخدای عشق من و آرزوی من بودیچه سود کآرزوی من نه ‌آرزوی تو بودب...

     گذشت آنکه دلم ...

    00:00
    • 47

    • 1 ماه پیش
    00:00
    شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی آن را که نیست عالمِ غم نیست عالمی آنان که لذّت دم تیغت چشیده‌اند بر جای زخمِ دل نپسندند مرهمی راز ستاره از من شب زنده دار پرس کز گردش سپهر نیاسوده ام دمی دل بسته ام چو ...

    شادی ندارد آنکه ندار...

    02:55
    • 2

    • 1 ماه پیش
    02:55
    فدای مهر و وفایت که یاد ما کردیز روی مهر و وفا یاد از وفا کردی فدای مهر و وفایت که یاد ما کردیدلم که بهْ نشد از هیچ دارویی اما به نسخه‌ای تواَش از خط خود دوا کردیدگر چه می‌کنی ای آسمان دون با من؟ دل م...

    فدای مهر و وفایت ک...

    01:28
    • 1

    • 2 ماه پیش
    01:28
    هرچه خواهی آرزو کنای که مأیوس از همه سویی به سوی عشق رو کن قبلۀ دل‌هاست اینجا، هر چه خواهی آرزو کنتا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید حال ما خواهی اگر، در گفتۀ ما جستجو کنزرد رویی در میان گل‌رخان عیب ا...

    هرچه خواهی آرزو کن...

    01:33
    • 1

    • 2 ماه پیش
    01:33
    عاقبت بیناییای خوشا عاشقی و مستی و بی ‌پروایی ای خوش از خون دل خویش قدح پیماییاز دل من به کجا می‌روی ای غم دیگر؟ تو که هرجا روی آخر برِ من باز آییشستم از اشک و ز خون رنگ و جلایش دادم صورت عشق نبد ورنه...

    عاقبت بینایی

    01:14
    • 2

    • 2 ماه پیش
    01:14
    زمزمۀ صبحگاه از بس که غم به سینۀ من بسته راه رادیگر مجال آمد و شد نیست آه رادانم چو دیده دید، دل از کف رود ولینتوان نگاه داشت ز خوبان نگاه راهر شب ز عشق روی تو ای آفتاب‌رویاز دود آه، تیره کنم روی ماه ...

    زمزمۀ صبحگاه

    01:29
    • 4

    • 2 ماه پیش
    01:29
    آن غنچه که نشکفت ز حسرت دل ما بودآن غنچه که نشکفت ز حسرت دل ما بودوان عقده که نگشود ز غم مشکل ما بودمجنون که به دیوانه گری شهرۀ شهر استدر دشت جنون همسفر عاقل ما بودگر دامن دل، رنگ نبود از اثر خونمعلوم...

    آن غنچه که نشکفت ز...

    01:49
    • 1

    • 2 ماه پیش
    01:49
    فقط جانانه می‌داند فقط سوز دلم را در جهان پروانه می‌داند غمم را بلبلی کاواره شد از لانه می‌داندنگریم چون ز غیرت؟ غیر می‌سوزد به حال من ننالم چون ز غم؟ یارم مرا بیگانه می‌داندبه امیدی نشستم شکوۀ خود را...

    فقط جانانه می‌داند...

    01:44
    • 1

    • 2 ماه پیش
    01:44
    رنگ گل از یادم رفت!ترسم آزاد نسازد ز قفس، صیادم آن‌قدَر تا که ره باغ رود از یادمبس‌که ماندم به قفس، رنگ گل از یادم رفت گرچه با عشق وی از مادر گیتی زادمآتش از آه به کاشانۀ صیاد زنم گر از این بند اسارت ...

    رنگ گل از یادم رفت...

    01:30
    • 2

    • 2 ماه پیش
    01:30
    نشد یک لحظه از یادت جدا دل زهی دل، آفرین دل، مرحبا دلز دستش یک دم آسایش ندارم نمی دانم چه باید کرد با دل؟هزاران بار منعش کردم از عشق مگر بر گشت از راه خطا دلبه چشمانت مرا دل مبتلا کرد فلاکت دل، مصیبت ...

    نشد یک لحظه از یادت ...

    02:09
    • 4

    • 2 ماه پیش
    02:09
    دعوی چه کنی؟ داعیه‌داران همه رفتند شو بار سفر بند که یاران همه رفتند آن گرد شتابنده که در دامن صحراست گوید:«چه نشینی؟ که سواران همه رفتند»! داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو کز باغ جهان لاله‌عذاران هم...

    دعوی چه کنی؟ داعیه‌د...

    02:06
    • 2

    • 2 ماه پیش
    02:06
    صبا ز طرهٔ جانان من چه می‌خواهیز روزگار پریشان من چه می‌خواهی‌؟دلم ببردی و گویی که جان بیار، ای دوستبه حیرتم که تو از جان من چه می‌خواهی‌؟دوباره آمدی ای سیل غم‌، نمی‌دانمدگر ز کلبهٔ ویران من چه می‌خوا...

    صبا ز طرهٔ جانان من ...

    01:18
    • 3

    • 2 ماه پیش
    01:18
    نرگس غمزه ‌زنش بر سر ناز است هنوزطرهٔ پرشکنش سلسله‌باز است هنوزعاشقان را سپه ناز براند از در دوستبر در دوست مرا روی نیاز است هنوزخاک محمود شد از دست حوادث بر باددر دلش آتش سودای ایاز است هنوزهر کسی را...

    نرگس غمزه ‌زنش بر سر...

    02:08
    • 29

    • 2 ماه پیش
    02:08
    وادی عشق چو راه ظلمات آسان نیستمرو ای خضر که این مرحله را پایان نیستنیست یک دست که از دست تو بر کیوان نیستنیست یک سر، که ز سودای تو سرگردان نیستبس که سر در خَم چوگان تو افتاد چو گوییک نفر مرد به میدان...

    وادی عشق چو راه ظلما...

    02:44
    • 11

    • 2 ماه پیش
    02:44
    shenoto-ads
    shenoto-ads